چند روز دیگه بیستم
آبانماه
تولد وبلاگمه... تولد یک سالگیش...
به دلایلی چون نمیتونستم آپ کنم همون روز این پست و گذاشتم
کلی تیتر و مطلب تو ذهنم بود که دلم می خواست همچین روزی آپ کنم وبلاگم رو با اون .
ولی بعد از چند دقیقه تأمل نمی دونم چرا بهترین چیزی که به ذهنم رسید این شعر از سهراب عزیز بود .
به تماشا سوگند
و به آغاز کلام
و به پرواز کبوتر از ذهن،واژه ای در قفس است
حرفهایم،مثل یک تکه چمن روشن بود
من به آنان گفتم:
هر که در حافظه ی چوب ببیند باغی
صورتش در وزش بیشه ی شور ابدی خواهد ماند
هر که با مرغ هوا دوست شود
خوابش آرامترین خواب جهان خواهد بود
آن که نور از سر انگشت زمان برچیند
میگشاید گره ی پنجره ها را با آه