خاطرات گیس بریده

قبل از اینکه بخواهی در مورد من و زندگی من قضاوت کنی کفشهای من را بپوش و در راه من قدم بزن

خاطرات گیس بریده

قبل از اینکه بخواهی در مورد من و زندگی من قضاوت کنی کفشهای من را بپوش و در راه من قدم بزن

پا به سن که می گذاری

سنت که کمتر باشد فرصت بیشتری برای انجام خیلی کارها داری  

فرصت بیشتری برای احمقانه زندگی کردن

فرصت  داری خر باشی و خریت کنی

و ...

پا به سن که می گذاری

بیشتر باید عاقلانه رفتار کنی

بیشتر باید خودت نباشی

بیشتر فاصله میگیری از دل خواهت

بیشتر از تو انتظار می رود که مدیر و مدبر باشی

چیزی که نمی خواهی باشی

و این است ماجرای نگرانی ما آدم ها  از سبب سن و سال و . . .

من میگویم حتی درصدسالگی هم میشود خربود وعاشق شد

حتی اندکی مانده به چهل میشود نوجوان بود وشلوارجین پاره برتن کرد.

من اینکار رو خواهم کرد

 میشود که دختری ۲۵ ساله آنقدرمدیرباشد که گروهی ۵۰نفره را به اوسپرده بی هیچ دغدغه ای

و میشود کامل ه  زنه 45 ساله ای بود  و غیر قابل اطمینان

احمقانه زندگی کردن را درهیچ سنی نمی پسندم اما کودکانه وبی آلایش زیستن زیباترین
نوع زندگی است و من  عاشق ه  این سبک زندگی هستم 

هنوزفرصت ه بسیارمانده تا چونان تو و منی از سن و سال بگوییم این

حرفها بماند برای صدسالگی به بعد انشا...که آنهم برای زنان امکان پذیر نخواهد
بود چرا که سن ما هرگز از سی بالاتر نخواهدرفت .

 

نظرات 1 + ارسال نظر
نادم چهارشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 02:57 ب.ظ http://aziiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiizam.blogsky.com

پک زدن به سیگار هیچ معنایی ندارد الّا نوعی لجاجت با خود، و حتی لجاجت در تداوم ِ نوعی عادت.
عجیب ترین خوی ِ آدمی این است که می داند فعلی بد و آسیب رسان است، اما آن را انجام می دهد و به کرات هم. هر آدمی ، دانسته و ندانسته ، به نوعی در لجاجت و تعارض با خود بسر می برد ، و هیچ دیگری ویرانگرتر از خود ِ آدمی نسبت به خودش نیست.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.