خاطرات گیس بریده

قبل از اینکه بخواهی در مورد من و زندگی من قضاوت کنی کفشهای من را بپوش و در راه من قدم بزن

خاطرات گیس بریده

قبل از اینکه بخواهی در مورد من و زندگی من قضاوت کنی کفشهای من را بپوش و در راه من قدم بزن

رهگذر

صدائی به گوشم می خورد  ،انگار کسی خودش را به پنجره می کوبد  باد است یا باران نمی دانم پنجره را گشودم به تماشای دنیا ایستادم ازهمین جایی که هستم

 چند صباحی سپری شد نمی دانم  گذر زمان را فراموش کردم 

ولی دنیایی را دیدم  با آدمکهایش که جنس هیچ کدامشان از سکون نبود

پر از بی قراری بودند و  همگی رهگذر

نشسته ام پشت میز تایپ می کنم  برای خودم و برای تو که نمی دانم  کی ؟ کجا ؟ و چه طور سر از اینجا درآورده ای نمی دانم... اما این را می دانم که هر کسی درست همان وقتی که باید می آید و درست همان وقتی که باید ، می رود .

مدتیست  که نمی خواهم دنبال دلیل برای چیزی بگردم آدم هایی که رهگذرند... آدم هایی که غصه ای دارند... آدم هایی که کنجکاوند... آدم هایی که دنبال رد پایی می گردند... نمیدانم! هر چه که باشد تو این دنیای شلوغ... بین این همه حرف... بین همه اتفاق بی دلیل  همین که چند لحظه مخاطب هم شده ایم خودش غنمیت بزرگیست

یاد گرفتم که آدم ها می آیند تا عبور کنند... چه به جبر روزگار و چه به انتخاب های خودشان! هیچ کس ماندگار نیست... هیچ حسی تا به همیشه به یک اندازه و یک شکل نیست... چه عشق هایی که رنگ تنفر می گیرند... چه تنفرهایی که رنگ عشق... چه دوست داشتن هایی که رنگ فراموشی... چه فراموشی هایی که رنگ بی طاقتی... همه چیز توی این دنیامی تواند تغییر شکل دهد و از حالتی به حالت دیگر در بیاید  ( درس علوم ) می تواند یک باره نیست شود، میتواند هست شود ! حتی ممکن است آنکه دم از دوست داشتن می زند سال ها بعد نامت را هم فراموش کند می دانم! اما دل آدم ها دست خودشان هم نیست چه برسد به دست دیگری

آدمها به سلام ساده ای می آیند و هر یک به طریقی در حال عبور هستند از یکدیگر .

و اما من و تو...

چاره ای نیست باید یاد بگیریم توی این دنیا شبیه رهگذرانی باشیم که از کنار هم در خیابانی در حال عبور هستیم  ممکن است کسی به اندازه یک سلام... کسی به اندازه گفتگویی ساده... کسی به اندازه عبور تا انتهای خیابان...همراهی ات کند... حتی سایبان بی کسی ات شود اما آدم‌ها عبور می کنند و تنها مقصد است که می ماند!

مسیری که پیش روی توست...

اگر می خواهی از زندگی جا نمانی، اعتمادت به مقصد بیش از هر چیز دیگری باشد .

رهگذر نامش با خودش است 

رهگذر می آید که برود

 همه  ما رهگذریم  پس بیایید با لبخندی مهر آمیز خاطرات شیرینی را برای هم رقم بزنیم .

                                                                                              گیس بریده

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.