نیلوفر عزیزم شش روزه که پرواز کردی و رفتی به بهشت ولی همیشه بین ما خواهی موند .
فرشته مهربون فردا بعد از 7 ماه دوری برای هفتمین روزی که از پیش ما رفتی پدرت داره میاد به دیدنت . امروز با مادر عزیزت صحبت کردم چون باور نداشتم رفتنت رو نمی دونستم باید چی بهش بگم ولی اینقدر مثل همیشه آروم و با متانت باهام صحبت کرد که تونستم باهاش راحت حرف بزنم .
نیلو جون
خاله ، مامانی خیلی دلتنگته خیلی زیاد
برای آرامشش دعا کن
رفت تا دامنش از گرد زمین پاک بماند
آسمانی تر از آن بود که در
خاک بماند
از دلِ برکه ی شب سرزد و
تابید به خورشید
تا دلِ روشن نیلوفری اش پاک
بماند
دل و دامان شب آنگونه ز سوز
دم او سوخت
که گریبان سحر تا به ابد چاک
بماند
خوشه سرمست رسیدن شد و از
شاخه فرو ریخت
تا که در خاک ، رگ و ریشه ی
این تاک بماند
هرچه دیدیم از این چشم ، همه
نقش بر آب است
نیست نقشی که در آیینه ی
ادراک بماند
جز صدای سخن عشق صدایی نشنیدم
که در این همهمه ی گنبد افلاک
بماند