خاطرات گیس بریده

قبل از اینکه بخواهی در مورد من و زندگی من قضاوت کنی کفشهای من را بپوش و در راه من قدم بزن

خاطرات گیس بریده

قبل از اینکه بخواهی در مورد من و زندگی من قضاوت کنی کفشهای من را بپوش و در راه من قدم بزن

من خواستم و اینگونه شدم

من هست شدم. من پدید آمد و رشد کردم. من متولد شدم. من در دفتر موالید ثبت شدم. من بزرگ شدم.

من دیدم. من دیده‌ها را باز دیدم. من شعور پیدا کردم. من چیزهایی را که پیش‌تر دیده بودم باز شناختم. من بازدیده‌ها را بازشناختم. من درک کردم. من درک‌کرده‌ها را باز درک کردم. من با شعور شدم. من درک‌کرده‌ها را باز شناختم.

من یاد گرفتم. من لغت‌ها را یاد گرفتم. من فعل‌ها را یاد گرفتم. من ضمایر اشاره را یاد گرفتم. من فرق خوب و بد را یاد گرفتم. من ضمایر ملکی را یاد گرفتم. من صاحب یک مجموعه لغات شدم.

من اسمم را گفتم. من گفتم من. من روی چهار دست‌وپا خزیدم. من رفتم. من به طرف چیزی رفتم. من از چیزی رفتم. من سرپا شدم. من از انفعال به در آمدم. من فعال شدم. من عمودی راه رفتم. من پریدم. من با نیروی جاذبه درافتادم. من یاد گرفتم بیرون از لباس‌ام قضای حاجت کنم. من یاد گرفتم بدنم را در کنترل بیاورم. من یاد گرفتم خودم را کنترل کنم. من توانستن را یاد گرفتم. من توانستم. من توانستم بخواهم. من توانستم روی پا راه بروم.. من توانستم بمانم.

من توانستم چیزی بخواهم. من توانستم چیزی نخواهم.

من خودم را ساختم. من خودم را آن طور که هستم ساختم. من خود را تغییر دادم. من کس دیگری شدم. من مسئول سرنوشت خود شدم. من در سرنوشت دیگران سهیم شدم. من سرنوشتی از سرنوشت‌ها شدم. من جهان را درونی خودم کردم. من واقف شدم.

من خواستم  و توانستم .

من ،‌من  شدم .

و من  خوشحال هستم از اینکه  خواستم و توانستم .

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.